جام جهاني از فردا با ديدار ايران- مراکش براي تيم ملي ما آغاز ميشود. ايرانيها اميدوارند ايران در اين بازي دومين برد خود را در تاريج جام جهاني تجربه کند. بازي با مراکش براي ما ديدار راحتي نخواهد بود؛ همانطور که براي مراکش هم بازي آساني نيست.
در مجموع ما بهخوبي ظرفيت فوتبال خودمان را ميشناسيم و به نظرمن با توجه به این ظرفيت، اين شانس را داريم که در اين دوره جام جهاني دو امتياز بگيريم؛ يکي از اين دو امتياز هم ميتواند مقابل مراکش باشد. اما چرا دو تساوي؟ تيم ملي ايران تيمي است که در بهترين شکل خود قابليت تخريب بازي تيم حريف را دارد و اين کار را به بهترين شکل انجام ميدهد. در اين هفت سال تيم ملي روي اين کار متمرکز بوده و به اعتقاد من در اين سه بازي هم اين تمرکز را ادامه خواهد داد. ايران در بازيهاي سخت گذشته خود، مثل ديدار با کرهجنوبي و دو بازي از سه بازی خود در جام جهاني با استفاده از همين توانايي نتيجه گرفت؛ ما نشان داديم اين نوع بازي را بلديم. درست است که مقايسه دو تيم درست نيست اما بايد در نظر گرفت تيم کنوني ايران نسبت به تيم چهار سال قبل تيم جوانتري شده و در اين مدت با يک گروه تقريبا ثابت اين نوع بازي را تمرين کرده است. در اين مدت بازيکنان بهخوبي به شرح وظايف خود آشنا شدهاند و وظايف خود را درک ميکنند. به همين دليل است که ميگويم ما شانس کسب دو تساوي را داريم.
کارلوس کيروش در بازي دوستانه با ترکيه دو هدف را دنبال کرد؛ نخست اينکه سطح انتظارات مردم را مديريت کرد و دوم اينکه سعي کرد حريفان را گمراه کند. به نظر من ترکيب بازي با مراکش با آنچه در بازي با ترکيه ديديم، متفاوت خواهد بود. تيم ملي ما اين امتياز را در مقايسه با حريفان دارد که سرمربي ما نسبت به حريفان شناخت کاملتري دارد. در آنسو ايران براي مراکش و پرتغال تيمي کمترشناختهشده خواهد بود؛ اين مزيت ميتواند در اين دو بازي کمک کند. در بازي اول، مراکش با تيمي که کمتر نسبت به آن شناخت دارد، روبهرو ميشود. در بازي با پرتغال هم موضوع تکرار ميشود. سرمربي ما هفت سال است که با تيم ايران کار ميکند و قبلش هم سرمربي پرتغال بوده است. مسلما شناختي که او نسبت به پرتغال دارد، با شناختي که پرتغال از ايران دارد، قابل مقايسه نيست و همين فاکتورهاي شناخت و غافلگيري ميتواند ما را به دو امتياز برساند.جام جهاني هميشه جايي بوده که ماحصل چند سال مسائل تاکتيکي و ايدههاي فوتبالي در آن ارائه شده است. تيمها بر اساس ايدهاي که دارند، دو، سه سال کار ميکنند تا آن ايده و برنامه را در جام جهاني که محل نتيجهگرفتن از کارهاي دو، سه سال قبل است، اجرا کنند.در اين سالها آنچه در فوتبال دنيا ديده شد، اين است که اکثر تيمها از ايده فوتبال با مالکيت بالاي توپ عبور کردند و حالا فوتبال براساس قابليت بدني و دوندگي بسيار بالا در اولويت قرار گرفته است. پيشبيني من اين است که در جام جهاني 2018 ما فوتبالي مبتني بر قدرت بدني و دوندگي را شاهد خواهيم بود. در اين ميان تيمهايي مثل پرتغال، آرژانتين، برزيل و بلژيک توانستند اين سبک بازي را با خلاقيت فردي تلفيق کنند؛ چراکه ابزار اين کار را داشتند.با بررسي تمامي اين موارد فرانسه، اسپانيا و انگليس را مدعيان اصلي جام ميدانم. البته پيشبيني ما هم اکنون براساس تحليلهايمان است. در جام جهاني بازيها به نقطهاي ميرسد که يک لحظه نتيجه را رقم ميزند؛ بهويژه در مراحل حذفي اين موضوع بارها ديده شده است. يک تيم خوب در يک لحظه کنار رفته است. براي همين شايد پيشبينيها با واقعيت همخواني نداشته باشد. اخراج سرمربي اسپانيا يک روز پيش از شروع جام براي من خبري تعجبآور بود. اين اتفاق نشان ميدهد که در چنين کشورهايي به اصول و سلامت کار چقدر اهميت ميدهند. نگارنده اسپانيا،فرانسه و انگليس را شانسهاي اصلي قهرماني ميدانم.